امام صادق(عليه السلام) علاوه بر سيره عملى خود که به تلاوت قرآن مجيد در شبانهروز اهميت ميداد، به ديگران نيز سفارش ميکرد که از اين کتاب آسمانى غفلت نورزند. امام با بيان عظمت قرآن، ديگران را در شب و روز و پيش از خواب و همچنين در فرصتهاى پيشآمده، به تلاوت کتاب خدا دعوت ميکرد. موارد زير نشانگر اين تشويقهاست.
حريز از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که فرمود: «القرآن عهد الله الى خلقه فقد ينبغى للمرء المسلم أن ينظر فى عهده و أن يقرأ منه فى کل يوم خمسين آية؛ قرآن برنامهاى است الهى پس بسيار شايسته است که هر فرد مسلمان در عهدنامه الهياش به دقت نظر افکند و هر روز دست کم پنجاه آيه را با تدبير تلاوت کند».[1]
مفضل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که فرمود: «عليکم بتلاوة القرآن فان درجات الجنة على عدد آيات القرآن، فإذا کان يوم القيامة قيل لقارئ القرآن اقرأ و ارقأ فکلّما قرأ آية يرقى درجة؛ بر شما باد به تلاوت قرآن! زيرا که درجات بهشت با عدد آيات مساوى است. روز قيامت به قارى قرآن گفته ميشود که: بخوان و بالا برو. و او هر آيه که ميخواند، يک درجه بالا ميرود».[2]
امام صادق(عليه السلام) به فضيل بن يسار فرمود: «ما يمنع التاجر منکم المشغول فى سوقه اذا رجع إلى منزله أن لا ينام حتى يقرأ سورة من القرآن فتکتب له مکان کل آية يقرؤها عشر حسنات و يمحى عنه عشر سيئات؛ چه مانعى دارد که يک تاجر در بازار که سرگرم داد و ستد است، وقتى به خانه آمد، پيش از آن که بخوابد، سورهاى از قرآن بخواند تا به هر آيه ده حسنه به او بدهند و ده گناه از او محو شود».[3]
آن حضرت فرمود: «در روز قيامت فردى را براى حساب صدا ميکنند، پس قرآن در پيش روى او قرار ميگيرد و ميگويد: خدايا! من قرآنم و اين بنده تو در راه تلاوت من خود را به رنج و تعب انداخت و در دلهاى شب مرا تلاوت کرد و قلبش روشن و اشکش جارى شد. پروردگارا! او را از من خشنود کن؛ همچنان که من از او خشنودم».
خداوند عزيز جبار ميفرمايد: «بنده من! دست راستت را بياور. آنگاه آن را از رضوان و دست چپ او را از رحمت پر ميکند و سپس به او ميفرمايد: اين بهشت ماست، بخوان و بالا برو! پس او آيه ميخواند و يک درجه ترفيع ميشود».[4]
اسحاق بن عمار از امام صادق(عليه السلام) روايت کرده که فرمود: «من قرأ مائة آية يصلّى بها فى ليلة کتب الله عزوجل له بها قنوت ليلة. و من قرأ مائتى آية فى غير صلاة کتب الله له فى اللوح قنطاراً من الحسنات و القنطار ألف و مائتا أوقيه و الأوقيه أعظم من جبل اُحد؛ تلاوت صد آيه از قرآن در نماز شب، با قنوت يک شب مساوى است و کسى که دويست آيه در غير نماز بخواند، يک قنطار حسنه برايش نوشته ميشود و قنطار 1200 اوقيه است و هر اوقيهاى از کوه احد بزرگتر است».[5]
زيد شحام گويد: حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) در شب جمعهاى در بين راه به من فرمود:
«إقرأ فإنها ليلة الجمعة قرآناً. فقرأت: ) إِنّ يَومَ الْفَصْلِ ميقاتُهُمْ أَجْمَعينَ يَومَ لا يُغْني مَولًى عَنْ مَولًى شَيْئًا و لا هُمْ يُنْصَرُونَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ اللّه([6] فقال أبوعبدالله: نحن والله الذى يرحم الله و نحن والله الذى استثنى الله و لکنّا نغنى عنهم؛ قرآن بخوان که امشب شب جمعه است. پس اين آيه را خواندم: روز جدايى ـ حق از باطل ـ وعدهگاه همه آنهاست؛ روزى که هيچ دوستى کمترين کمکى به دوستش نميکند و از هيچ سو يارى نميشوند. مگر افرادى را که خداوند يارى کند. امام فرمود: به خدا سوگند! اين ماييم که خداوند به ما رحم ميکند و ما را پروردگار استثنا کرده است، و لکن ما به دوستانمان سود خواهيم رساند».[7]
امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد:
«من قرأ القرآن و هو شابّ مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله مع السفرة الکرام البررة و کان القرآن حجيزاً عنه يوم القيامة يقول: يا رب إنّ کلّ عامل قد أصاب أجر عمله غير عاملى فبلّغ به أکرم عطاياک.
فيکسوه الله حلتين من حلل الجنة و يوضع على رأسه تاج الکرامة ثم يقال له: هل أرضيناک فيه؟ فيقول القرآن: يا رب قد کنت أرغب له فيما هو أفضل من هذا. فيعطى الأمان بيمينه و الخلد بيساره ثم يدخل الجنة فيقال له: إقرأ و اصعد درجة.
ثم يقال له: هل بلّغنا به و أرضيناک؟ فيقول: نعم؛ هر جوان مؤمنى که قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خون او آميخته ميگردد و با سفراى گرامى خدا همنشين خواهد بود و همانا قرآن حائلى بين او ]و بين تيرگيها[ در روز قيامت خواهد بود.
قرآن به محضر پروردگار ميگويد: خدايا! هر کارگرى اجر و مزد کار خويش را دريافته، جز اين جوان؛ پس بهترين عطاياى خود را به او برسان. خداوند دو لباس از لباسهاى بهشتى به او ميپوشاند و بر سرش تاج کرامت را ميگذارد. سپس به قرآن خطاب ميشود که: آيا تو را درباره او راضى کرديم؟ قرآن کريم در پاسخ ميگويد: خدايا! دوست ميداشتم که بهتر از اين کرامتها را به او ميدادي. پس در دست راست آن جوان، اماننامه و در دست چپش زندگى ابدى در بهشت ميدهند. سپس وارد بهشت ميگردد و به او گفته ميشود: قرآن بخوان و يک درجه بالا برو. آن گاه به قرآن گفته ميشود: آيا عطايا و کرامتهاى خود را به او رسانديم. آيا تو را راضى کرديم؟ قرآن در پاسخ ميگويد: آري».[8]
بسيارى از خانههاى مسلمانان به دليل برخى مسائل در آنها، ويژگيخاصى دارند؛ از جمله در خانهاى که قرآن تلاوت شود، نورى ميدرخشد که آسمان نيز از اين درخشش نورانى ميشود. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «الدار إذا تُلى فيها کتاب الله لها نور ساطع فى السماء و تعرف من بين الدور؛[9] هنگامى که در خانهاى قرآن خوانده شود، براى آن، نور درخشانى خواهد بود که در آسمان بدرخشد و در بين خانهها شناخته شود».
و فرمود: «إن البيت إذا کان فيه المرء المسلم يتلو القرآن يتراءه أهل السماء کما يتراءى أهل الدنيا الکوکب الدرّيّ فى السماء؛ اگر در خانهاى که مسلمانى در آن هست، قرآن خوانده شود، در آسمانها چنان براى اهل آسمان جلوه کند که ستارگان درخشان و پرفروغ آسمان براى اهل زمين جلوه ميکنند».[10]
امام صادق(عليه السلام) به رعايت آداب قرائت نيز اهتمام داشت که به برخى از آنها اشاره ميکنيم:
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «خوانندگان قرآن، سه دسته هستند: عدهاى براى نزديک شدن به سلاطين و زورمندان و براى سلطه يافتن بر مردم قرآن ميخوانند، که اين دسته از اهل آتشاند. دسته دوم حروف قرآن را حفظ و حدود آن را ضايع کردهاند، اين دسته نيز اهل آتشاند. دسته سوم قرآن ميخوانند تا زير پوشش آن قرار گيرند، به محکم و به متشابه آن اعتقاد دارند، فرايض قرآن را به جاى ميآورند و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام ميشمارند و در مقام عمل، تسليم قوانين قرآناند. اين دسته همان کسانى هستند که دست رحمت الهى آنان را از هر لغزشى نجات ميدهد و آنان اهل بهشتاند و درباره هر که بخواهند، حق شفاعت دارند».[11]
همچنين فرمود: «پارهاى از مردم قرآن را تلاوت ميکنند که گفته شود: چه خوب ميخواند! و برخى براى تأمين معاش قرآن ميخوانند. در اين دو دسته خيرى نيست.
ولى بعضى از مردم قرآن ميخوانند که از راهنماييهاى آن بهرهمند شوند و در نماز و در هر حال، شب و روز از آيات الهامبخش قرآن بهره معنوى و فکرى بردارند».[12]
و نيز فرمود: «کسى که بر سلطان جائرى وارد شود و براى رسيدن به پول و ثروت و آرزوهاى مادى و دنيوى قرآن بخواند، چنين کسى مورد لعن خداوند خواهد بود و به هر حرفي، ده لعنت و شنونده نيز به هر حرفى يک لعنت خواهد شد».[13]
امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: «کسى که قرآن را از روى آن تلاوت کند، نور ديدگانش زياد ميگردد و بار گناه پدر و مادرش سبک ميشود؛ هر چند که هر دو کافر باشند».[14]
همچنين فرمود: «خواندن قرآن از روى آن، موجب تخفيف عذاب از پدر و مادر ميشود؛ گر چه کافر باشند».[15]
از امام صادق(عليه السلام) درباره استعاذه پيش از خواندن قرآن پرسيده شد، در پاسخ فرمود: «نعم فتعوذ بالله من الشيطان الرجيم؛ بله، از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر».[16]
امام فرمود: «ان القرآن نزل بالحزن فاقرأه بالحزن؛ قرآن کريم با حزن نازل شد، پس شما نيز آن را با حزن و خشوع بخوان».[17]
و فرمود: «کسى که قرآن بخواند، ولى قلبش خاضع نشود و احساس حزن در خود نکند، امر بزرگى را کوچک شمرده و زيان کرده است. پس تلاوت کننده قرآن به سه چيز نياز دارد: 1. قلب خاشع، 2. فکرى فارغ، 3. موضعى آرام؛ زيرا قلب که خاشع شد، افکار شيطانى فرار ميکند. و دل که فارغ گشت، به تمام وجود متوجه قرآن ميشود و موجبات تفرقه فکر رخت بر ميبندد و از نورانيت کلام خدا و آثار آن محروم نخواهد شد. و هر گاه جاى آرام و خلوتى انتخاب کند، با رعايت آن دو اصل پيشين، همانا روح و جان او با کلام خدا انس ميگيرد و شيرينى حرف زدن با خدا را لمس ميکند. همچنين الطاف پنهان الهى را احساس ميکند؛ در نتيجه، حالت انس با قرآن را بر هر حالت ديگر ترجيح ميدهد و بهترين وقت خود را در همين لحظه ميبيند.
پس به دقت بنگر که منشور الهى را چگونه ميخوانى و در برابر اوامر و نواهى آن چه موضعى دارى و در قبال حدود آن چگونه خواهى بود؛ زيرا قرآن، کتابى است که باطل در ساحت مقدس آن راه ندارد و از جانب خداوند حکيم است. پس به دقت تلاوت کن و در هر وعد و وعيدى توقف کن و در مثالها و مواعظ آن تفکر کن. مواظبت کن که به موازات صحت قرائت، در اقامه حدود آن کوشا باشي».[18]
آن حضرت در همين زمينه از پيامبر مطلبى نقل فرموده که ذکر آن خالى از فايده نيست:
«رسول خدا(ص) با جمعى از جوانان ملاقات کرد و فرمود : ميخواهم آياتى از قرآن را براى شما بخوانم. هر که تحت تأثير قرار گرفت و اشک ريخت، من بهشت را برايش ضمانت ميکنم. و سپس آخر سوره زمر را تلاوت کرد. همه اشک ريختند، مگر يک جوان که گفت: يا رسول الله! من تباکى کردم، ولى اشکم جارى نشد. حضرت فرمود: من مجدداً ميخوانم. هر که اشک ريخت، اهل بهشت خواهد بود. و سپس آيات را دوباره خواند و اين بار همه در اثر انعطافپذيرى اشک ريختند و همه شايستگى بهشت پيدا کردند».[19]
در چهار روايت ديگر، امام صادق(عليه السلام) بر تفکر و تأمل در هر آيهاى که ميخواند ـ به ويژه آيات بهشت و جهنم ـ امر فرموده تا تلاوت کننده، تجلى خداى را در قرآن به چشم دل ببيند. امام صادق(عليه السلام) در مقام دعا ميفرمود:
«پروردگارا! عهدنامه خود را منتشر ساختي. پس نگاه مرا در آن عبادت قرار ده و قرائتم را تفکر و تفکرم را موجب عبرت. خدايا! قرائتم را قرائت بدون تفکر قرار مده و نظرم را در قرآن توأم با غفلت مگردان».[20]
و فرمود: «لقد تجلّى الله لخلقه فى کلامه و لکنهم لا يبصرون؛ خداوند در سخنان خود در قرآن براى بندگانش تجلى کرده است، ولى بسيارى از مردم اين تجلى را نميبينند».[21]
و نيز فرمود: «قرآن، مشعل فروزان هدايت و چراغ راه در تاريکيهاست. پس بايد ديده خود را باز کنيم و براى کسب نور، چشم بصيرت را بگشاييم؛ زيرا تفکر، حيات قلب هر انسان آگاهى است».[22]
و در تفسير آيه مبارکۀ)يَتْلُونَهُ حَقّ تِلاوتِهِ ( فرمود: «الوقوف عند ذکر الجنة و النار؛ حق تلاوت قرآن، توقف و تفکر در هر آيهاى است که بهشت و جهنم را مطرح ميکند».[23]
کتاب آسمانى و قرآن مجيد آن قدر والا و ارزشمند است که بندگان خدا حتى به هنگام شنيدن آيات نيز بايد سراپاگوش باشند و سکوت کنند. در اين زمينه، هم خود قرآن مجيد فرموده: «اگر قرآن خوانده شد، به آن آيات گوش دهيد و سکوت کنيد» و هم معصومان(عليهم السلام) از جمله امام صادق(عليه السلام) فرموده: «يجب الإنصات للقرآن فى الصلاة و غيرها و إذا قرأ عندک القرآن وجب عليک الإنصات و الإستماع؛ واجب است که به هنگام تلاوت قرآن چه در نماز و چه در غير نماز، سکوت کنى و هر گاه در حضور تو قرآن خوانده شد، واجب است بر تو که سکوت کامل را رعايت کني».[24]
دستور ديگر امام صادق(عليه السلام) آن است که سعى شود به هنگام قرأئت قرآن، به سرعت و با شتاب آن را نخوانيم و در تفسير آيه مبارکه )و رتل القرآن ترتيلا( فرمود: « هو أن تتمکث فيه و تحسّن فيه صوتک؛ با تأمل و تأنى بخوانى و در برخورد با هر آيه، درنگ کنى و آن را با صوت نيکو بخواني».[25]
و فرمود: «قرآن با شتابزدگى خوانده نميشود، بلکه کلمه کلمه و با دقت خوانده ميشود. پس به هر آيهاى که درباره بهشت ميرسيم، بايد مقدارى توقف کنيم و از خدا آن را بخواهيم و همچنين آيهاى که از جهنم سخن ميگويد، بايد به خدا پناه ببريم».[26]
امام صادق(عليه السلام) از اميرمؤمنان(عليه السلام) در معناى )و رتل القرآن ترتيلا( نقل کرده است که فرمود: «قرآن، بيانگر همه معارف است. در هنگام تلاوت، هدف شما تمام کردن سوره نباشد، بلکه با تأنى بخوانيد تا قلبهايتان به نرمى و انعطاف گرايد».[27]
به امام صادق(عليه السلام) عرض کردند: شخصى معتقد است که دعا وقتى اثر دارد و کارساز است که به صداى بلند خوانده شود. امام فرمود:
«ايرادى ندارد؛ زيرا على بن حسين(عليه السلام) بهترين صوت را در تلاوت قرآن داشت و بسيار بلند ميخواند که تمام اهل خانه ميشنيدند. و امام باقر(عليه السلام) نيز از همه مردم صوتش در تلاوت قرآن بهتر بود و شبها که بر ميخاست و قرآن ميخواند، بلند ميخواند، حتى رهگذران و مخصوصاً سقّاها ميايستادند و گوش ميدادند».[28]
[1] . کافي، ج2، ص446.
[2] . وسائل الشيعه، ج2، ص842.
[3] . کافي، ج2، ص447.
[4] . همان، ص449.
[5] . همان، ص445.
[6] . دخان/ 40.
[7] . بحارالانوار، ج47، ص55.
[8] . کافي، ج1، ص441.
[9] . رجال کشي.
[10] . کافي، ج2، ص446.
[11] . خصال، صدوق، ج1، ص70.
[12] . عقاب الأعمال، ص44.
[13] . مستدرک الوسائل، ج1، ص291.
[14] . کافي، ج2، ص449.
[15] . همان، ص440.
[16] . وسائل الشيعه، ج2، ص848.
[17] . کافي، ج1، ص449.
[18] . همان ،ص83.
[19] . قرآن در احاديث اسلامي، ص59.
[20] . مصباح الانوار، ص141.
[21] . قرآن در احاديث اسلامي، ص63.
[22] . کافي، ج2، ص438.
[23] . مستدرک الوسائل، ج1، ص288.
[24] . مجمع البيان، ج1، ص453.
[25] . همان، ج10، ص288.
[26] . کافي، ج1، ص452.
[27] . سرائر، ابن ادريس، ص476.
[28] . کافي، ج1، ص449.